«آجودانیه»  برای شما یادآور چیست؟ موزه دارآباد یا اقدسیه؟ نیاوران یا کاشانک؟ شاید برای شما که در منطقه یک زندگی می‌کنید این نام‌ها به‌عنوان مسیرهای چهارگانه رسیدن به آجودانیه آشنا باشد و البته خیابان آجودانیه که مدت‌هاست به آن «شهید سیاری» می‌گویید.

روایت ماشه تپانچه و شاتر فوتوغراف

همشهری آنلاین - سیدکریم محمدی: برای آنها هم که گذرشان به این دور و برها نیفتاده، آجودانیه، شاید دو تن از پژوهشگران تاریخ معاصر و مورخان را تداعی کند: برادران آجودانی. اما در این گزارش، می‌خواهیم غبار از روی بخش مهمی از تاریخ این محله بزداییم؛ غباری که حتی شیب فراوانِ خیابان آجودانیه را پر کرده، از ارتفاع یکهزار و ۵۵۰ ‌متر در جنوب تا یکهزار و ۷۲۵‌متر در شمال محله. خوانده‌ایم که آجودانیه را به دلایلی به این نام خوانده‌اند.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

در وجه تسمیه آجودانیه نوشته‌اند: «آجودانیه، متعلق به آقا رضاخان اقبال‌السلطنه، وزیر قورخانه ناصرالدین شاه قاجار بوده است. او ابتدا آجودان مخصوص شاه بود و سپس حساب‌دار ناصرالدین شاه شد». علاوه بر این گفته‌اند: «آقا رضاخان زمین‌های آجودانیه را از مالکان خرید و از آن پس این منطقه به چاله‌باغ معروف شد». بعدها هم این زمین‌ها به دست میرآخور (پسر عضدالملک نایب‌السلطنه) افتاد. او نیز درختان باغ را قطع کرد و زمین آن را به ارباب جمشید و لشکر فیروز فروخت و در نهایت سال ۱۳۲۵ فردی به نام چیت‌ساز مالک آن شد.

در اینجا اما از آجودانیه به ماجرای دیگری سرک می‌کشیم؛ عکس‌های روزگار مشروطه حتماً برای شما هم جذابیت‌های فراوان دارد؛ عکس‌هایی که اغلب آنها را همان آقا رضا خانی ثبت کرده که آجودان ناصرالدین‌شاه و صاحب آجودانیه بوده است.  

آقا رضاخان اقبال‌السلطنه؛ مدیر عکاسخانه مبارکه همایونی

ناصرالدین شاه است و عشقش به عکاسی. بی‌شک باید دوران این پادشاه قجری را دوره اوج و شکوفایی عکاسی قجری دانست. البته این لذت عکاسی برای او خلاصه می‌شد به ثبت تصاویری از زنان دربار که این کار را از شخصی فرانسوی به نام فرانسیس کارلهیان (کارلیان) که برای عکاسی از شاه به همراه امین‌الملک به ایران آمده بود، آموخت. ناصرالدین‌شاهِ عکاس تاریک‌خانه‌ای برای ظهور و چاپ احداث کرد. بدین‌ترتیب «عکاسخانه مبارکه همایونی» تأسیس شد و آقا رضا خان اقبال‌السلطنه پسر میرزااسماعیل، پیشخدمت سلام و برادر علی‌نقی حکیم‌الممالک که از محرمان نزدیک شاه بود و عکاسی را نزد کارلهیان آموخته بود مدیر عکاسخانه مبارکه همایونی شد. این بود که برای نخستین‌بار لقب عکاس‌باشی به وی داده شد آقا رضا به همراه استادش کارلهیان نخستین عکس‌های خود را در روستای خورهه در هنگام سفر ناصرالدین شاه به قم، کردستان، سلطانیه و آذربایجان گرفتند.  

عکاسی‌ از عمله گچ‌کار تا ابوالحسن‌خان قوشچی

دید عکاسی آقارضا متأثر از استادش کارلهیان بود. هرچند سبک خاص عکاسی آقارضا، مستقل و دور از عکاسی‌های رایج عکاسی درباری ایران آن سال‌هاست. این نوع عکاسی پرتره با دیدی واقع‌گرایانه نمایانگر حرفه‌ها و طبقات اجتماعی ایران است. عکس‌های عمله گچ‌کار باغ طهران، کارگر ساختمان با بیل و چهارپایه، ابوالحسن‌خان قوشچی، کربلایی کاظم‌خان ملا، حاجی میرزا بیک فراش و اسقف ناشناس بهترین دلیل برای این ادعاست. در این نوع عکاسی پرتره، بازسازی واقع‌گرایانه چهره که خصوصیات شخص را آشکار می‌کند، هدف است. پس زمینه‌ای خاکستری، سفید یا سیاه (خنثی) در پشت موضوع ویژگی مهم عکس‌های آقا رضاخان عکاس‌باشی است.  

شش سال شاگردی برای عکاس‌باشی شدن

بیشتر اطلاعات درباره آقارضا را اعتمادالسلطنه در کتاب‌های «الماثر و الاثار»، «مرآت‌البلدان ناصری» و روزنامه خاطرات او آورده است. پس از کسب القاب فراوان نظامی و مالی بود که او، صاحب محله‌ای در شمیران به نام «آجودانیه» هم شد.  آقارضا برای آموختن عکاسی شش سال زحمت کشیده بود. مقرر بود نخستین عکاس حرفه‌ای ایران تحت امر و فرمان شاه از هر آنچه او می‌خواست و مقرر می‌کرد (البته با حفظ تابوها از سوی آمر و مأمور) عکس بردارد: «... چون خاطر خطیر همایون به رواج وترقی این علم تعلق گرفت، خود ذات ملکوتی صفات... بر این علم اطلاع یافته بر آن شدند که یکی از چاکران دربار حضرت شاهنشاهی و خاصان خلوت همایون نیز در این فن مهارتی تمام یابد که سفراً و حضراً به موجب امر ملوکانه، آشنا و غریبه و آثار قدیمه را عکس بردارد و خاطر مبارک را در اوقات فراغت بدان مشغول سازد...

در اسفار بزرگ مثل سفر خراسان و مازندران و کربلای معلی عکس جمیع اماکن و ابنیه قدیمه و آثار بعیده را عکس برداشته و مرقع ساخته، به حضور مبارک تقدیم می‌نمودند که الان هم در حضور همایون است...» (ذکاء، ۱۳۷۶، ۴۷). او نخستین ایرانی بود که از بقاع متبرکه همچون حرم و بارگاه قدسی امام رضا(ع) در مشهد مقدس عکاسی کرد. آقا رضا چند ماه قبل از سفر به عتبات عالیات، عباسعلی بیک شاگرد خویش را روانه آنجا ساخت تا از آثار و ابنیه آن مکان و بین راه عکس بگیرد.  

آلبوم مستطاب تقدیم به مهدعلیا

آقارضا پس از بازگشت عباسعلی بیک، شیشه‌های عکاسی دستمایه سفر را شخصاً چاپ کرد و آلبوم کرد و به مهدعلیا مادرشاه تقدیم کرد. آقارضا در سفر نخستین ناصرالدین‌شاه به فرنگستان در ۱۲۹۰ ه. ق جزو همراهان بود و یحیی ذکاء و ایرج افشار هر کدام دو عکس مختلف، اما در یک مکان را در کتاب‌های خویش آورده‌اند. نکته قابل ذکر آنکه افشار در عکس مزبور آقارضا را نریمان خان قوام‌السلطنه نامیده است. در سفر دوم فرنگستان (۱۲۹۵ قمری) نیز بار دیگر آقارضا جزو ملتزمین رکاب بود. یحیی ذکاء متذکر می‌شود آقارضا ضمن سفر به کشورهای گوناگون از مناظر و همراهان شاه عکس‌های فراوان گرفته که برخی از آنها در سفرنامه ناصرالدین شاه چسبانیده یا چاپ شده و برخی نیز در آلبوم‌ها و یا در دست اشخاص است اما سندی برای این ادعا ارائه نشده است. آقارضا به خاطر استعداد ذاتی و هوش و درایتش، مراحل‌ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده و در سال‌های آخر عمر که کمتر به عکاسی مشغول بود به مناصب و مقام‌های مهم دولتی دیگر رسید.  

دیدار با سفرا و وزارت قورخانه همایونی

رسیدگی به دیگر مسئولیت‌ها اوقات آقارضا را کاملاً پر کرد و او از سمت اولیه، «عکاس باشی» مخصوص شاه، فاصله گرفت. مثلاً در مقام وزیر قورخانه به اتفاق مترجم و شاید وزیر امورخارجه در تهران با سفرای کشورهای آلمان، اتریش و آمریکا دیدار داشت.  اسناد دیگری که به درگیر بودن آقارضا در امور سیاسی و دیپلماتیک اشاره دارند: «... [پس از نوشتن نامه‌ای از سوی ناصرالدین شاه به بیسمارک صدراعظم آلمان برای گسترش روابط دو دولت]... ازسوی فردریک گیوم اول امپراتور آلمان و پادشاه پروس یک دیپلمات آلمانی به نام برانشویگ به‌عنوان وزیر مختار و ایلچی مخصوص موقت درایران برگزیده شد و امپراتور آلمان در یکم ذیقعده ۱۳۰۱ ه. ق‌ نامه‌ای برای ناصرالدین‌شاه نوشت که بیسمارک نیز زیر نامه را امضا کرده بود. امپراتور آلمان نامه را به برانشویگ داد و او همراه هیئتی روانه ایران گردید و در نیمه ذیحجه با همراهان وارد بندر انزلی شد و از سوی میرزا رضاخان آجودان مخصوص [آقارضا] که از طرف شاه با هیئتی برای مهمانداری وزیر مختار آلمان به انزلی آمده بود مورد استقبال قرار گرفت». 

این‌گونه است که خاستگاه جغرافیایی عکاسی ایرانی را باید «آجودانیه» شمیران بدانیم.  

چگونه نخستین عکاس ایران، صاحب «آجودانیه» شد | روایت ماشه تپانچه و شاتر فوتوغراف

(ناصرالدین شاه و معتمدالدوله در شکارگاه جاجرود)

آلبوم آقارضا را ورق بزنید

اگر وسوسه شده‌اید که عکس‌های آقارضا خان را از نزدیک ببینید به کاخ گلستان بروید و نگاهی به آلبومش بیندازید. او مدیر نخستین عکاس‌خانه ایران «عکاس‌خانه مبارکه همایونی» در این کاخ بود. اغلب این عکس‌ها، پرتره‌های یک نفره و برخی دو نفره یا گروهی از شاه، درباریان و مردم است. این عکس نمونه‌ای از عکس‌های آقارضا است که در کاخ گلستان نگهداری می‌شود.

آقارضاخان و آبادانی «احتسابیه» شمیران

می‌دانیم که نام شمیران و محله‌هایش بارها در کتاب‌هایی که تاریخ قاجار را ثبت کرده‌اند آمده است. دلایل این امر نیز روشن است. شاهان و درباریان عهد قجر، به شمال تهران و آب و هوای مناسبش علاقه داشتند. با اینکه ثروت‌اندوزی درباریان در شمال تهران، در آن روزگار خار چشم طبقه فرودست بود، اما وجود و حضور آنان در شمال تهران همیشه با خسارت و ضرر و زیان برای اهالی همراه نبوده است. یکی دو شماره پیش نیز در این صفحه خواندید که یکی از اعضای حرمسرای ناصرالدین‌شاه، چه خدمت‌ها که به لواسان نکرده بود.

این ماجرا در رابطه با آقا رضا خان نیز صادق است. از این‌رو ربط او به شمیران، تنها به تملک آجودانیه از سوی او خلاصه نمی‌شود. احتسابیه که یکی از محله‌های شمال شرقی تهران است و بین سوهانک و حدیقه در منطقه یک شهرداری تهران واقع شده، در زمان ناصرالدین شاه قاجار و توسط همین آقا رضاخان اقبال‌السلطنه وزیر قورخانه و عکاس‌باشی دربارآباد شده است. البته بعدها آقا رضاخان زمین‌های منطقه احتسابیه را به تقی‌خان احتساب‌الملک، شهردار وقت تهران، فروخت.

چگونه نخستین عکاس ایران، صاحب «آجودانیه» شد | روایت ماشه تپانچه و شاتر فوتوغراف

(ناصرالدین شاه قاجار و جمعی از رجال در حال بازدید از قورخانه طهران)

قورخانه کجا بود؟  

از آقا رضا خان اقبال‌السلطنه، جدای از اینکه عکاس‌باشی دربار بوده و به‌عنوان نخستین عکاس پرتره در ایران معرفی شده، و بیش از آنکه به‌عنوان صاحب آجودانیه شمیران یا حتی به‌عنوان حسابدار ناصرالدین‌شاه شناخته شود، به‌عنوان وزیر قورخانه در تاریخ یاد شده است. منابعی که به او پرداخته‌اند اغلب به این سمت او اشاره کرده و بزرگش کرده‌اند. شاید به این دلیل باشد که در میان سمت‌های فراوان درباری او، این از همه بیشتر اهمیت داشته است. اما مگر قورخانه کجا بود و در آنجا چه می‌کردند؟

قورخانه تهران یا تخشایی تهران، به ساختمانی بزرگ در محدوده طهران قدیم اطلاق می‌شد که محل ساختن اسلحه و مهمات وساز و برگ نظامی و جنگی بود. این ساختمان بزرگ در خیابان «جلیل‌آباد» (خیام امروزی) واقع بود و در عصر قاجار، افزون بر تهیه سلاح و مهمات جنگی، تولید وسایل آتش‌بازی برای نمایش شب‌های اعیاد و جشن‌های مذهبی و ملی را نیز بر عهده داشت. قورخانه نظامی تهران از جمله آثار تاریخی ارزشمند و باقی مانده دوران قاجار بود که باقیمانده‌های آن، امروزه به جزیی از متروی تهران تبدیل شده‌ است.

قورخانه یک واژه ترکی و در لغت به معنای زرادخانه یا کارخانه اسلحه‌سازی است و به همین دلیل نخستین کارخانه اسلحه‌سازی ایران، در زبان پادشاهان قاجار که خود اصالتا ترک بودند، بدین نام خوانده شد. گفته می‌شود که دستور ساخت عمارت قورخانه در دوره قاجار و توسط ناصرالدین شاه قاجار صادر شده‌ است. اما شواهدی در دست است که در زمان جنگ‌های ایران و روس و در عصر فتح‌علی‌شاه قاجار نیز محلی در تهران با عنوان قورخانه مبارکه مشغول به فعالیت بوده ‌است. به هرحال محل قورخانه در زمان ناصرالدین شاه قاجار در قسمت شمالی دارالخلافه ناصری قرار گرفته بود و یکی از وزارتخانه‌های عصر قاجار محسوب می‌شد که دارای وزیری مستقل با عنوان وزیر قورخانه مبارکه بود.منابع مختلف تأیید می‌کنند که شاخص‌ترین فردی که وزارت قورخانه مبارکه را بر عهده داشته، آقا رضا خان اقبال‌السلطنه بوده است.  

*منتشر شده در همشهری محله یک به تاریخ ۱۳۹۳/۵/۲۵

کد خبر 738260

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha